جدول جو
جدول جو

معنی کمین گاه - جستجوی لغت در جدول جو

کمین گاه
جایی که در آن کمین کنند
تصویری از کمین گاه
تصویر کمین گاه
فرهنگ فارسی عمید
کمین گاه
بزنگاه بزنگه کشنگه (گویش ایلامی) نخیز گاه
تصویری از کمین گاه
تصویر کمین گاه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از همین گاه
تصویر همین گاه
الان
فرهنگ واژه فارسی سره
جایی که در آن کمین کنند: و از آن جانب روباه هنوز نزدیک مرغان نا رسیده زیرک از کمینگاه بیرون جست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمینگاه
تصویر کمینگاه
((کَ یْ))
جایی که در آن کمین کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کریز گاه
تصویر کریز گاه
جای تولک کردن باز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمین ساز
تصویر کمین ساز
کمین کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمین دار
تصویر کمین دار
کمین ساز نهانیده بزنگاهی کمین کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکان گاه
تصویر مکان گاه
جایگاه جایباش مکان جای باشش: (از او در خواستند که در آن نواحی مکان گاه ایشان معین کند) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور 14) توضیح} مکان {خود اسم مکان است و احتیاجی به پسوند مکان ندارد ولی در فارسی ازین نوع مستعمل است مانند: معبد جای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همان گاه
تصویر همان گاه
در همان زمان، فورا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از این گاه
تصویر این گاه
الان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امن گاه
تصویر امن گاه
زنهار گاه جای ایمن جای امن
فرهنگ لغت هوشیار